مرکز کنترل درونی

مرکز کنترل درونی

وقتی با چالشی در زندگی مواجه میشوید حس میکنید خودتان میتوانید روی نتیجه آن تاثیر بگذارید و آن مشکل را حل کنید یا اینکه فکر میکنید تقلا کردن برای حل این مشکل بیهوده است و شما هیچ کاری از دستتان بر نمی آید و از اراده و کنترل شما خارج است.اگر شما کسی هستید که در مواجه شدن با مشکلات میتوانید خودتان آن موضوع را حل کنید جزو افرادی به حساب می آیید که کنترل درونی خود را در دست گرفته اند ولی اگر کسی هستید که میگویید من کنترلی روی اتفاقات و رویداد های زندگی ام ندارم و کسی از بیرون دارد آن را کنترل میکند باید بهتون بگم که مرکز کنترل شما بیرونی است. در ادامه توضیحاتی به شما خواهم داد.

برای کشف توانایی خود در کارآفرینی و مدیریت کسب و کار میتوانید از تست های شغلی و سازمانی ، تست های هوش و حافظه ، تست های شخصیت شناسی استفاده کنید.

 برای راه اندازی و پیشرفت در کسب و کار خود میتوانید از کوچ نوجوانان ، کوچ هدف گذاری و کوچ کسب کار بهره‌مند شوید. برای بهره‌مندی از کوچ می توانید اینجا کلیک کنید.

 

 

مرکز کنترل چیست؟

مرکز کنترل در سال 1954 میلادی توسط جولین راتر به اسم  locus of control مطرح شد.نتیجه بررسی های راتراین بود که تقویت رفتار مثبت و منفی در رفتار انسان ها،به این مسئله بستگی دارد که فرد چه رابطه ای بین رفتار های خود و نتیجه بدست آمده میبیند.

ما پیوسته کار های متفاوتی انجام میدهیم و گزینه های مختلفی را امتحان میکنیم و سپس از این انتخاب ها و گزینه ها نتیجه هایی هم حاصل میشود و ما میدانیم که در این میان محیط و شرایط محیطی ام وجود داشته است.

 

انواع مرکز کنترل

ما دو نوع مرکز کنترل داریم که به مرکز کنترل درونی و بیرونی تقسیم میشوند.کسی که مرکز کنترلش درونی است، رخدادهای زندگی‌اش را بیشتر حاصل توانایی‌ها، کارها و اشتباهات خودش می‌‌داند؛ اما کسی که مرکز کنترلش بیرونی است،‌ حوادث گوناگون زندگی‌ را از دریچه‌ای دیگر می‌بیند.

 

. او عوامل محیطی، مثل شانس و اتفاق های تصادفی یا اقدامات دیگران را علت وقایعی می‌داند که در زندگی‌اش اتفاق افتاده است.مثل سایر مفاهیم روان‌شناسی شخصیت، مرکز کنترل نیز طیف‌بندی دارد و عوامل ژنتیکی و محیطی، روی درونی یا بیرونی شدنش تأثیر می‌گذارند. علاوه بر تأثیر احتمالی ژن‌ها، نگرش و رفتار والدین در دوران کودکی، نقش مهمی در شکل‌گیری مرکز کنترل فرد دارند.محققان دریافته‌اند که درونی یا بیرونی بودن این مرکز، نقش مهمی درموفقیت وشادکامی افراد در حوزه‌هایی مانند تحصیل، کار و روابط اجتماعی دارد. به‌طور کلی، کسانی که مرکز کنترلشان درونی است، افرادی موفق‌تر و شادتر هستند.

 

چگونه بفهمیم که مرکز کنترل ما درونی است یا بیرونی؟

برای فهمیدن این موضوع شیوه های مختلفی وجود دارد با این حال با واکاوی خود و رجوع به افکار و رفتار خود متوجه این موضوع میشوید.برای درک اینکه مرکز کنترل شما در کدام قسمت قرار دارد، جملات زیر را بخوانید و ببینید کدام‌یک از آنها بیشتر در شما وجود دارد:

 

مرکز کنترل بیرونی

  • حس می‌کنم که کنترل کمی روی زندگی‌ام و آنچه برایم اتفاق می‌افتد، دارم.
  • آدم ها خیلی کم به آنچه لیاقتش را دارند میرسند
  • برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری ارزشی ندارد، چرا که عوامل بسیاری هستند که بیرون از کنترل ما هستند.
  • زندگی از شانس پیروی میکند.
  • اشخاص تاثیری روی حوادث ندارند

... اگر این جملات بالا تقریبا شمارا توصیف میکردند پس مرکز کنترل شما بیرونی است تا درونی

 

مرکز کنترل درونی

  • چیزی به اسم سرنوشت وجود ندارد و خودمان خالق زندگیمان هستیم
  • همه آدم ها لایق زندگی خوب هستند پس به آن چه خودشان بخواهند میرسند
  • شانس زیاد در موفقیت بی معنی است
  • انسان ها نمیتوانند در زندگی من تاثیر بزارند

 

همچنین نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل شد این است: مرکز کنترل بیرونی الزاما بد نیست. این درست نیست که بگوییم مرکز کنترل درونی خوب است و دیگری بد! هرچند درونی بودن این مرکز نقش بیشتری در موفقیت افراد دارد، اما گاهی اوقات نیز اتکا به شکل بیرونی آن مفید‌تر است.

 

تمرکز کردن روی چیزی که کنترلی روی آن نداریم تلف کردن انرژی است!

تلاش برای کنترل کردن عهر چیزی که در زندگیمان اتفاق می افتد باعث افزایش سطح اضطراب می شود. بیشتر تلاش‌های ما برای کنترل محیط یا موقعیت اطراف جوری که خودمان می‌خواهیم یا حتی تلاش برای عوض کردن انسانها با شکست روبرو می‌شود. اکر مشغول این موارد شویم، هرچقدر بیشتر در تغییر شرایط ناکام باشیم حس اضطراب و تنش بیشتری خواهیم داشت و این باعث احساس کم‌ارزشی و کم شدن عزت نفس می‌شود.نگرانی و تشویش در مورد مسائلی که کنترلی روی آن‌ها نداریم باعث فرسودگی ذهنی می‌شود. بهتر این است که زمان و انرژی خودمان را برای تلاش‌های مفید و نتیجه‌بخش صرف کنیم و بیشتر روی مواردی تمرکز کنیم که دست خود ماست و می‌توانیم روی خروجی آن‌ها اثر بگذاریم.درواقع این را باید بدانید که شما نمیتوانید همه چیز را کنترل کنید پس بهتر است گاهی دست نگهدارید و کمی آرام باشید

تست MBTI یا "شاخص‌های شخصیتی مایرز-بریگز" یک ابزار روانشناسی است که بر اساس نظریه‌های کارل یونگ توسعه یافته است و به شما کمک می‌کند تا ویژگی‌های شخصیتی خود را بهتر بشناسید. این تست از چهار ابعاد اصلی شخصیت، یعنی تمایلات، احساسات، تفکر و حس‌گرایی، برای دسته‌بندی افراد استفاده می‌کند.

با استفاده از تست MBTI، می‌توانید به دقت بیشتری از خودتان، نقاط قوت و ضعفتان و نحوه تعامل با دیگران آگاه شوید. این تست به شما اطلاعاتی ارزشمند در مورد روش‌های مختلف تصمیم‌گیری، ارتباطات و رفتار در مواقع مختلف فراهم می‌کند.

با دانستن نوع شخصیت خود، می‌توانید بهترین راه برای موفقیت در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را شناسایی کنید. همچنین، این تست می‌تواند به شما در انتخاب مسیر حرفه‌ای، تشکیل تیم‌های کاری مؤثر و حتی بهبود ارتباطات شخصیتی کمک کند.

با تست MBTI، دوره‌های آموزشی و کارگاه‌هایی برای افزایش آگاهی از خودتان و توسعه شخصی و حرفه‌ای خود را آغاز کنید.

از اینستاگرام و لینکدین ما دیدن فرمایید.

دیدگاه کاربران (0)